بررسی مداخلات نظامی آمریکا در نیم قرن گذشته (قسمت دوم )

نويسنده:حسن واعظی

حمله نظامى به عراق1990 ( 1369 )

پس از فروپاشى شوروى دولت آمريكاكه خود را پيروز در جنگ سرد مى‏ديد و هيچ رقيبى در جهان نداشت نظريه؛ «نظم نوين جهانى» را مطرح ساخت . جورج بوش با اين نظريه به دنبال تثبيت حاكميت آمريكا بر جهان بود . آمريكايى‏ها كه در دوران تجاوز عراق به ايران صدام حسين را به انواع سلاح‏هاى موشكى، شيميايى و ميكروبى مجهز كرده بودند، و براى تثبيت نظام تك قطبى و تحكيم سلطه آمريكا بر جهان نيازمند يك بحران وسيع براى قدرت نمايى و دستيابى به اهداف خود بودند . بنابراين به تحريك عراق براى حمله به كويت مبادرت نمودند . به دنيال تجاوز عراق به كويت در دوم اوعت 1990 ( 11مرداد 1369 )دولت آمريكا كه در مقابل تجاوز عراق به ايران صدام حسين را به انواع سلاح‏هاى موشكى، شيميايى و ميكروبى مجهز كرده بودند، براى تثبيت نظام تك قطبى و تحكيم سلطه آمريكا برج هان نيازمند يك بحرن وسيع براى قدرت نمايى و دستيابى به اهداف خود بودند . بنابراين به تحريك عراق براى حمله به كويت مبادرت نمودند . به دنبال تجاوز عراق به ايران سكوت كرده و از عراق پشتيبانى نموده بود اين بار عليه وارد صحنه شد و با اعزام نيروهاى خود به خليج فارس و احداث پايگاه‏هاى وسيع در كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس به عراق اولتيماتوم داد و سپس با كمك متحدان اروپايى و منطقه‏اى خود در شانزدهم ژویيه 1991 ( 24 تير 1370 ) به عراق حمله نمود و كويت را از اشغال عراق خارج ساخت . عراق مجبور به عقب‏نشينى و پذيرش قطع نامه‏هاى شوراى امنيت شد . تلفات آمريكا در اين تهاجم نظامى بسيار اندك بود وانگهى هزينه لشكركشى آمريكا به منطقه را كشورهاى عربى حاشيه جنوبى خليج‏فارس پرداخت كردند . آمريكا با اين اقدام هم حضور نطامى وسيع خود در خليج‏فارس را تثبيت نمود و هم حاكميت نظامى خود بر كشورهاى عضو«شوراى همكارى خليج فارس» را تحكيم كرد و اداره و اختيار منابع انرژى نفت منطقه را كاملا در اختيار گرفت . قدرت نظامى خود را به جهانيان عرضه كرد و با رهبرى نظامى، سياسى، امنيتى و تبليغاتى جنگ، عملا در جهت اهداف نظام تك قطبى حركت نمود و نمايشى واقعى براى مرعوب ساختن ملت‏هاى جهان به ويژه ملت‏هاى مسلمان به مرحله اجرا در آورد . اين نمايش كه از ابتدا توسط آمريكا تنظيم گرديد و حكومت صدام حسين بازيگر اصلى آن بود دست آوردهاى بسيار وسيعى را براى آمريكا به دنبال داشت و موقعيت آمريكا را در جهان مستحكم‏تر ساخت و سلطه اين كشور بر منطقه را افزون‏تر نمود .

تهاجم نظامى به هایيتى 1994 (1373 )

اريستيد يكى از مهره‏هاى آمريكا بود كه بر هایيتى حكومت مى‏كرد . در سال 1373 ژنرال رائول سدراس عليه او كودتا كرد و زمام امور را در دست گرفت .
كودتاگران نيروهاى ملى‏گرايى بودند كه به دنبال عدم وابستگى به بيگانه و حفظ استقلال اقدام به كودتا نمودند و موضع ضد آمريكايى داشتند . آمريكا به نيروهاى نظامى خود آماده باش داد و به محاصره هایيتى مبادرت نمود نيروهاى وفادار به سداراس مكه تاب مقاومت در برابر ارتش آمريكا درا در خور نمى‏ديدن پيشنهادى‏هاى آمريكا را پذيرفتن . كلينتون ریيس جمهورى آمريكا، كارتر ریيس
جمهورى پيشين آمريكا را براى القاى خواسته‏هاى آمريكا به هایيتى گسيل داشت . سدارس تسليم مطالبات آمريكا شد و از كشور خارج گرديد و حكومت هایيتى مجددا بر اساس مطالبات آمريكا شكل گرفت .

تهاجمات نظامى به عراق از 1993 تا 1999 ( 1372 تا 1378 )

پس از شكست عراق در برابر حمله نظامى آمريكا و غرب و خروج مفتضحانه از كويت ، كميسيونى زير نظر شوراى امنيت و تحت نام «آنسكام » مأمور شناسايى و نابود ساختن سلاح‏هاى هسته‏اى و تجهيزات كشتار جمعى عراق در زمينه‏هاى موشكى، شيميايى و ميكروبى گرديد . از سوى ديگر مناطق كردنشين شمال عراق و مناطق جنوبى اين كشور مناطق ممنوعه پروازى اعلام شدند و قطعنامه‏هاى متعددى عليه عراق توسط شوراى امنيت صادر شد . اما در طول سال‏هاى 1372 تا 1378 آمريكا چندين بار بدون اخذ مجوز از سازمان ملل و شوراى امنيت ، عراق رامورد تهاجمات نظامى قرار داد.
بهانه‏هاى آمريكا در اين حملات عدم اجراى قطع نامه‏هاى شوراى امنيت به وسيله حكومت صدام حسين بود . اهم تهاجمات آمريكا به عراق عبارتند از :
نمودند. سرانجام حملات موشكى آمريكا و انگليسى به عراق سبب شد كه دو لشكر عراق كه در نزديكى مرز كويت مستقر شده بودند عقب نشينى كنند و عراق با پذيرش قطع نامه 833 شوراى امنيت كويت را به عنوان يك شكور مستقل در تاريخ 19 / 8 / 73 به رسميت شناخت .

حمله نظامى شهريور 1375

در شهريور 1375 و به دنبال حمله ارتش عراق به منطقه ممنوعه شمال(كردستان عراق ) و تضرف هر اربيل، ریيس جمهورى آمريكا دستور حمله نظامى به عراق را صادر كرد و ارتش آمريكا، با شليك 44 فروند موشك كروز و تا هاگ تأسيسات عراق را به شدت مورد حمله قرار داد . اين حملات در تاريخ13/6/75 به اوج خود رسيدند . پس از اين حملات صدام حسين شروط آمريكا را مبنى بر خروج از اردبيل و گسترش منطقه ممنوعه پروازى در جنوب از مدار 32 درجه به مدار 33 درجه پذيرفت و بحران فروكش نمود . در فوريه 1997 مطابق با13/11/76 اختلافات عراق با آمريكا بر سر چگونگى تداوم كار كمسيون خلع سلاح عراق موسوم به آنسكام شدت گرفت . صدام حسين با بازرسى كاخ‏هاى خود توسط آنسكام مخالفت نمود و از ورود اعضاى كميسيون خلع سلاح به عراق جلوگيرى كرد . آمريكا و انگليس نيز با تهديد كردن عراق به حملات نظامى و موشكى خواستار تداوم كار كميسيون خلع سلاح بودند كه سرانجام با شليك چند فروند موشك كروز و تام هاگ، عراق مجددا تسليم گرديد. فرانسه، چين و روسيه شديدا عليه حملات يكجانبه آمريكا و انگليس به عراق مخالفت نمودند .
علاوه بر موارد فوق آمريكا و انگليس از سال 1371 تا 1378 بيش از 50 مورد حمله ی نظامى با هواپيماى جنگى عليه عراق انجام دادند كه تمام آن ها بدون مجوز شوراى امنيت سازمان ملل صورت گرفته است .

اهداف آمريكا از حملات نظامى به عراق بعد از خروج اين كشور از كويت

1 . رسميت دادن به نقش رهبرى آمريكا در عرصه جهانى بر اساس خط مشى«نظم نوين » و تثبيت نظام تك قطبى و هم چنين نمايش حاكميت اراده آمريكا در صحنه‏هاى سياسى و بين المللى و به افكار عمومى .
2 . تضعيف كشورهاى قدرتمند جهان اسلام در چارچوب يك خط مشى كلى كه كاستن از بنيه مالى كشورهاى ثروتمندى نظير عربستان، كويت و كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس با پرداخت هزينه‏هاى لشكركشى آمريكا يكى از ابعاد آن است و ممانعت از رشد و پيشرفت كشورهاى نظير ايران، سوريه، ليبى، مصر لبنان و ... بعد ديگر آن محسوب مى‏شود .
در اين زمينه عراق، انگليس و آمريكا با كمك يكديگر بازيگران اصلى صحنه هستند زيرا كه آمريكا علاوه بر اخذ هزينه‏هاى لشكركشى خود از عربستان كويت، قطر بحرين، امرات و عمان كه بالغ بر 300 ميليارده دلار زبود ، با ترساندن . آن ها از خطر حمله عراق، ميلياردها دلار اسلحه به آن ها فروخت . ذخاير ارزى عربستان در سال 1369 بالغ بر 180 ميليارد دلار بود و ذخاير كويت نزديك به 170 ميليارد دلار برآورد شده بود، اما اين دو كشور اكنون فاقد ذخاير ارزى هستند و بعضاً با كسرى بود جه مواجهند، على رغم اين كه كشورى چون عربستان با 17 ميليون جمعيت روزانه بيش از 8 ميليون بشكه نفت صادر مى‏كند .
3. استفاده از مسأله حمله عراق به كويت براى تثبيت حاكميت مقتدرانه آمريكا بر منطقه و تحكيم پايه‏هاى حضور دایم نظامى در خليج فارس و ايجاد پايگاه‏هاى نظامى در كشورهاى عرب حاشيه جنوبى خليج فارس .
4. تثبيت و تحكيم اقتدار و اختيار آمريكا بر منابع عظيم انرژى منطقه خليج فارس از طريق حضور نظامى مستقيم در مراكز توليد، استخراج و صدور نفت و گاز .
5. استفاده ابزارى از حمله عراق به كويت براى نشان دادن قدرت عظيم نظامى آمريكا بر جهانيان و مرعوب ساختن ملت‏ها به ويژه ملت‏هاى جهان اسلام و زمينه سازى براى حاكميت بخشيدن به نظام تك قطبى .
6. ممانعت از حضور فرانسه، روسيه و چين در خليج فارس از طريق كوتاه ساختن دست آن ها از منابع انرژى عراق .
7. تقويت يك جانبه گرايى براى تثبيت نظام تك قطبى با كاستن از نقش شوراى امنيت و بى‏توجهى به نظرات و ملاحضات سياسى كشورهايى چون فرانسه، روسيه و چين . شايان ذكر است كه تمام حملات نظامى آمريكا به عراق بعد از سال 1370 بدون مجوز شوراى امنيت صورت گرفتند كه در آن ها آمريكا و انگليس هيچ وقعى به مخالفت‏هاى فرانسه، چين و روسيه نگذاردند هم چنان كه در حمله نظامى به يوگسلاوى چنين شود .

حملات نظامى به سودان و افغانستان1998 ( 1377 )

در پى وقوع انفجار در سفارت خانه‏هاى آمريكا در كنيا و تانزانيا در تاريخ پانزدهم مرداد 1377 مقام‏هاى آمريكايى اعلام كردند كه از هيچ تلاشى براى شناسايى و مجازات عاملان بمب گذارى در اين سفارت خانه فروگذار نخواهند كرد . در انفجار كنيا، حددو 75 نفر كشته شدند و بيش از هزار نفر زخمى گرديدند .
در انفجار تانزانيا 7 نفر كشته و در حدود 70 نفر مجروح شدند . در مجموع دو انفجار هشت آمريكايى كشته و هفت نفر نيز مفقود الاثر گرديدند . چندى بعد مقام‏هاى امنيتى آمريكا اعلام كردند كه گروه اسامه بن لادن مسؤول بمب گذارى در سفارت خانه‏هاى آمر يكا در كنيا و تانزانيا بوده است . و متعاقب آن با موشك‏هاى دو ربرد كروز و تام هاگ چند منطقه در افغانستان و سودان را مورد تهاجم نظامى قرار دادند كه بر اثر آن ها صدها نفر غير نظامى كشته و مجروح گرديدند . آمريكا در حمله به سودان يك كارخانه داروسازى را به كلى منهدم كرد و اعلام نمود كه اين كارخانه متلعق به بن‏لادن بوده و به توليد سلاح‏هاى شيميايى اشتغال داشته است . آمريكا هم چنين اعلام كرد كه موشك‏هاى ارسالى به افغانستان پايگاه‏هاى تربيت تروريست را هدف قرار داده‏اند زيرا كه اين پايگاه‏ها به وسيله گروه بن‏لادن اداره مى‏شده‏اند . اسامه بن لادن هر گونه دخالت در انفجارهاى كنياو تانزانيا رابه شدت تكذيب نمود و سودان نيز ارتباط كارخانه و دارو سازى را با بن لادن تكذيب كرد .

دلايل حمله آمريكا به سودان و افغانستان .

آمريكا با طراحى‏هاى حساب شده و كمك‏هاى مالى، اطلاعاتى و نظامى طالبان را در افغانستان به وجود آورد و آن ها را بر اريكه ی قدرت نشاند . اگر حمايت‏هاى آمريكا، پاكستان و عربستان نمى‏بود گروه طالبان به هيچ وجه شكل نمى‏گرفت و در افغانستان حاكم نمى‏شد . هدف آمريكا از ابن اقدام قطع نفوذ ايران در افغانستان و تبديل اين كشور به مركز توليد و پخش مواد مخدر و ايجاد ناآرامى عليه ايران در مرزهاى شرقى كشور و هم چنين تحريك اهل تسنن ايران و ارایه چهره زشت و خشن از اسلام به افكار عمومى جهانيان بود . طبعا حمايت آمريكا از طالبان به وجهه اين كشور در جهان غرب صدمات جبران ناپذيرى وارد مى‏ساخت و لذا آمريكايى‏ها پس از به حاكميت رساندن طالبان در افغانستان و دستيابى به اهداف خود با طراحى حمله موشكى به اين كشور به بهانه دست داشتن بن‏لادن در انفجارهاى آفريقا عملا تلاش كردند تا مخالفت خود را با طالبان به افكار و عمومى نشان دهند و پى‏آمدهاى مفنى حمايت از طالبان را از خود دور سازند . با اين روش علاوه بر بهره‏بردارى‏هاى سياسى و امنيتى از حضور طالبان در افغانستان زمينه‏هاى محكوميت خود را مسدود ساختند .

حمله به سودان نيز در جهت تضعيف كشورهاى اسلامى و در راستاى فشار

بر دولت سودان براى تعديل مواضع اين كشور صورت پذيرفت . آمريكا پس از حمله نظامى به پايگاه‏هاى بن لادن درافغانستان عملا فشار بر طا لبان را كاهش داد و ارتباطات مخفيانه خود با اين جريان مشكوك را حفظ نمود . حمله نظامى آمريكا به افغانستان و سودان بدون مجوز شوراى امنيت سازمان ملل صورت گرفت .

حملات نظامى به يوگسلاوى و كوزوو1999 ( 1378 )

با اوج‏گيرى مسأله خودمختارى و استقلال طلبى در ميان مردم كوزوو دولت يوگسلاوى فشارهاى خود را بر مردم اين منطقه به شدت افزايش داد و آن ها را با شديدترين تحركات استبدادى و امنيتى محدود نمود تا آن جا كه عرصه بر مردم چنان تنگ شد كه مجبور به مهاجرت به كشورهاى اطراف شدند . قوم‏گرايى در شبه جزيره بالكان كه از بحران بوسنى هرزه‏گوين آغاز شده بود و سال‏ها جنگ ميان صرب‏ها و كروات‏ها با مسلمانان را به دنبال داشت، به كوزوو نيز سرايت كرد . استدلال دولت يوگسلاوى اين بود كه كوزوو بخشى از سرزمين يوگسلاوى و صربستان است و به هيچ وجه حاضر به تجزيه اين بخش از خاك خود نبود . مردم مسلمان كوزوو نيز نمى‏خواستند حاكميت صرب‏ها قرار داشته باشند . فشار يوگسلاوى بر مردم كوزوو، و آواره شدن آن ها زمينه را براى دخالت كشورهاى عضو «اتحاديه ی اروپا » فراهم آورد، اما در ميان اين كشورها وحدت نظر وجود نداشت . از سوى ديگر، يوگسلاوى متحد سنتى روسيه بود و اتحاديه اروپا نمى‏خواست . مستقيما رودروى روسيه بايستد . در اين مقطع زمانى نيروى نظامى آمريكا تحت عنوان دخالت ناتو وارد صحنه گرديد و به يوگسلاوى حمله نظامى نمود و اين كشور را زير آماج حملات مستمر موشكى قرار داد و ويرانى‏هاى عظيمى را بر يوگسلاوى تحميل نمود . سرانجام يوگسلاوى پس از تحمل ضربات سنگين تسليم گرديد . و از كوزوو عقب نشينى .
نمود . روسيه كه پس از فروپاشى شوروس به شدت درگير مسایل داخلى و به ويژه جنگ چچن و بحران‏هاى فزاينده اقتصادى بود، نتوانست از متحد سنتى خود دفاع نمايد و تنها به مخالفت لفظى بسنده نمود .

اهداف آمريكا از حمله به يوگسلاى و كوزوو

1. تثبيت نظام تك قطبى و تحكيم « نظم نوين» در سايه رهبرى آمريكا ؛
2. تلاش براى ممانعت از شكل‏گيرى دفاع مشترك اروپايى ؛
3. زمينه‏سازى براى تحكيم فلسفه وجودى پيمان آتلانتيك شمالى(ناتو) و تقويت تداوم آن و تثبيت ناتو براى جلوگيرى از شكل‏گيرى دفاع مشترك اروپايى ؛
4. درگير ساختن اروپا با مشكلات درونى ؛
5. بسط دايرة نفوذ و تعميق حوزه سلطه خود را بر شبه جزيره بالكان بويژه پس از «طرح صلح ديتون » و حل معضل بوسنى هرزه‏گوين ؛
6. ترسيم چهره ی جديدى از آمريكا در افكار عمومى جهان كه در آن ايالات متحده ضمان اصل حفظ مانيت جهانى، ثبات منطقه‏اى ، مدافع حقوق بشر، مدافع حق ملت‏ها براى تعيين سرنوشت خويش و حامى اصول ليبرال دموكراسى و ارزش‏هاى فرهنگى غرب جلوه مى‏كند .؛
7. مرعوب ساختن روسيه در عرصه بين المللى و بى‏اعتبار كردن اين كشور در افكار عمومى به ويژه در نزد متحدان سنتى آن ؛
8 . گسترش دايرة نفوذ و سلطه ناتو بر ساير كشورها هم زمان با افزايش سيطره آمريكا بر مراكز حساس و كليدى ناتو ؛
9. استفاده ابزارى از ناتو براى تثبيت نظامى تك قطبى ؛
10. معرفى آمريكا به عنوان تنها كشورى كه ساير دولت‏هاى جهان مى‏توانند بر آن تكيه كنند ؛
11. تثبيت يك جانبه گرايى و عمل كردهاى خارج از موازين بين المللى، زيرا كه آمريكا در حملات نظامى يك جانبه گرايانه خود بر عراق در سال‏هاى 1372 تا 1377 عملا روسيه، چين و فرانسه را از اعتبار ساقط كرد و در حمله به يوگسلاوى و كوزوو بر حيثيت بين المللى روسيه خط بطلان كشيد و از اعتبار سازمان ملل و شوراى امنيت كاست ؛
12. ممانعت از شكل‏گيرى كشورهاى مستقل اسلامى در اروپا از طريق مديريت بحران و در اختيار گرفتن امور مسلمانان از طريق بسط حاكميت خود بر منطقه بالكان، زيرا كه آمريكا با طراحى «صلح زيتون» عملا شرايطى را به وجود آورد كه بوسنى نتواند به عنوان يك كشور مستقل اسلامى اعلام موجوديت كند . از سوى ديگر شرايطى را با مديريت بحران در يوگسلاوى به وجود آورد كه كوزوو نيز نتواند به صورت يك كشور مستقل اسلامى درآيد .

جمع‏بندى و نتيجه‏گيرى

1 . در طول نيمه دوم قرن بيستم آمريكا در حدود 22 حمله نظامى عليه كشورهاى جهان تدارك ديده و به طور ميانگين هر 2/5 سال يك بار به يك كشور حمله كرده است .
2 . نزديك به نيمى از تهاجمات و مداخلات نظامى آمريكا عليه كشورهاى اسلامى بوده است .
3 . پس از فروپاشى شوروى مداخلات نظامى آمريكا عمدتا جنبه يك جانبه گرايانه داشته و بدون مجوز از شوراى امنيت سازمان ملل به وقوع پيوسته است .
4 . فاصله سال‏هاى 1369 تا 1379 حملات آمريكا رشد چشمگيرى نسبت به دهه‏هاى گذشته داشته‏اند به طورى كه در فاصله سال‏هاى 1359 تا 1369 آمريكا سه حمله نظامى داشته است در حالى كه در 1369 تا 1379 بيش از هشت حمله نظامى با ابعاد وسيع‏تر تدارك ديده است .
5 . مواردى كه ذكر شدند عمدتا در چارچوب مداخلات نظامى و شركت آمريكا درجنگ‏هاى مستقيم بودند، اما دخالت آمريكا در امور داخلى ديگر كشورها با ابزار و امكانات ديگرى نيز تحقق يافته است كه نمونه‏هاى آن انواع كودتاهاى نظامى و خزنده مانند كودتاى 28 مرداد 1332 در ايران و كودتاى شيلى عليه حكومت سالوادور آلنده، به كار گيرى طرح فروپاشى عليه شوروى مانند اين ها هستند .
6 . بررسى مداخلات نظامى و لشكركشى‏هاى آمريكا نشان مى‏دهد كه هرگاه تهاجم نظامى آمريكا به كشورى منجر به پيروزى زودرس همراه با حداقل تلفات بوده است افكار عمومى داخل آمريكا نه تنها از آن حمايت كرده كه منجر به محبوبيت بيش از اندازه رؤساى جمهور آمريكا نيز شده است، ولى ا گر تهاجم نظامى آمريكا به كشورى از نظر زمانى طولانى بوده و با تلفات و ضايعات
انسانى همراه گشته است افكار عمومى آمريكا به اولين عامل بازدارنده دولت در ادامه تهاجم نظامى تبديل شده است .
7 . جنگ‏هايى كه در آن ها تلفات آمريكايى‏ها زياد بوده و از نظر زمانى طولانى شده‏اند معمولا با شكست و عقب نشينى آمريكا توام بوده‏اند، و بالعكس، در جنگ‏هاى سريع وبدون تلفات كه ملت‏ها و دولت‏ها سريعاً بدون استقامت و مقاومت تسليم آمريكا شده‏اند پيروزى‏هاى آمريكا چشمگير بوده و امتيازات فراوانى به دست آورده است .
8 . علاوه بر مواردي كه ذكر شدند و مربوط به مداخلات مستقيم نظامى و دخالت رسمى ارتش اين كشور در جنگ يا سازماندهى كودتاهاى نظامى و خزنده بودند ، موارد ديگرى نيز وجود دارند كه ناشى از دخالت‏هاى ايالات متحده آمريكا در امور داخلى ساير كشورها ازراه ارسال كمك‏هاى نظامى، دخالت اطلاعاتى و امنيتى و هم چنين دخالت در امور داخلى ديگر كشورها از طريق تقويت يكى از طرفين و مناقشه بدون دخالت مستقيم در جنگ بوده است كه به برخى از آن ها اشاره مى‏كنيم .

دخالت‏هاى نظامى غيرمستقيم نظامى آمريكا در امور داخلى كشورها

1. بحران يوگسلاوى در سال1948 ( 1327 ).
2 . پشتيبانى نظامى از مخالفان حكومت چين در سال 1949 (1328 ).
3 . دخالت در جنگ‏هاى 1955 تا 1958 (1334تا 1337 ) به نفع تايوان عليه چين .
4 . دخالت در بحران بوداپست در مجارستان در سال1956 (1335 ).
5. دخالت عليه حاكميت مصر بركانال سویز و عليه حكومت عبدالناصر در سال 1956 .
6. دخالت در امور داخلى كوبا با هدف مقابله با به قدرت رسيدن فيدل كاسترو د 1959 (1338)
7. دخالت د جريان احداث ديوار برلين در سال1961 (1340 ).
8 . دخالت در امور داخلى هند و پاكستان در بحران‏هاى سال 1341 تا 1350 .
9. دخالت در امور داخلى اتيوپى در پى كودتاى( 1353 ) 1974
10. دخالت در امور داخلى نيكاراگویه بر ضد ساندينيست‏ها در1979 (1358 )
11. دخالت در افغانستان در پى اشغال اين كشور به وسيله ی شوروى در سال1979 ( 1358 )
12. دخالت در امور داخلى السالوادور با حمايت نظامى از يكى از طرفين مناقشه در همان سال.
13. دخالت در امور داخلى ايران وطراحى كودتاى نوژه عليه دولت ايران در سال1980 ( 1359)
14. دخالت در امور داخلى لهستان در سال 1981 (1360 )
15. حمايت تسليحاتى، امنيتى، مالى و سياسى از اسرایيل در مقابل اعراب از1948( 1327 ) تا امروز .
16. حمايت تسليحاتى از عراق در جريان جنگ تحميلى عليه ايران در طول سال‏هاى 1360 تا 1367 .
و به اين ترتيب ايالات متحده آمريكا با بهره‏گيرى و استفاده از لشكركشى‏هاى مستقيم نظامى ، انجام كودتاهاى نظامى، طراحى برنامه‏هاى فروپاشى از طريق كودتاهاى خزنده، دخالت در امور داخلى ساير كشورها از راه مداخلات غير مستقيم نظامى، برنامه‏ريزى براى حضور مستقيم نظامى در مناطق سوق الجيشى جهان نظير خليج فارس و درياى مديترانه، نفوذ در دستگاه‏ها و نظام‏هاى حكومتى از طريق مزدورسازى، اعمال تحريم‏هاى
اقتصادى و استفاده ابزارى از سازمان بين المللى و مؤسسات مالى جهانى به تحكيم و تثبيت سلطه خود بر كشورها و مناطق استراتژيك جهان مبادرت ورزيد و جايگزين استعمارگران پير انگليسى در عرصه جهانى گرديد و با شكست ارودگاه شرق يك تاز ميدان شد و اكنون نقش ژاندارم جهانى را در دست دارد و به دنبال كسب رهبرى جهان از طريق ار ایه خط مشى و برنامه «نظم نوين» در چارچوب نظام يك قطبى است و براى دستيابى به اين هدف سه خط مشى را دنبال مى‏نمايد :
1. حاكميت بر منابع انرژى جهان ؛
2. تسلط بر مراكز مالى و مكانيزم گردش پول در سطح بين المللى ؛
3. حاكميت بر رسانه‏هاى ارتباط جمعى جهان ؛
مهم ترين هدف مقطعى آمريكا تخريب فرهنگ‏هاى بومى و حاكم ساختن فرهنگ آمريكايى بر ملت‏ها به عنوان پيش زمينه تثبيت نظام تك قطبى است زيرا نظام نوين سلطه حول محور يكسان سازى فرهنگ‏ها متمركز گرديده است .
منبع:بررسی سیاست های آمریکا در ایران